اس ام اس زیبا
ســـلامـــتــی اس ام اس هـــایــی..
کــــه..
ویــــبـــرشــــون
"دنـــیــــامـــون" رو لـــرزونــد...!!!
فقیر بدنبال شادی ثروتمند . ثروتمند به دنبال آرامش زندگی فقیر است. کودک بدنبال آزادی بزرگتر و بزرگتر بدنبال سادگی کودک است. پیر به دنبال قدرت جوان و جوان در پی تجربه سالمند است. آنان که رفته اند در آرزوی برگشت اند و آنان که مانده اند در رویای رفتن...
خدایا کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچ کس به مقصد خود نمی رسد؟؟
کل دنیا هم بگویند دوستم دارند
فایده ندارد
اما
دوستت دارم های " تو "چه غوغایی می کند
روحم را تازه می کند
صدایـِ موزیــک همیشگی ..
قـورت دادنِ بغـض ..
هــجوم آوردنِ خاطراتـــ ..
حلقه ی شفافـه جمع شده دور چشمـا ...
زمزمــه ی آهنـگ ...
سرزنش کردن خودم ...
خونـدن 1 smsخــــاص ...
و خیس شـدن بی اختیار گـــونه ها...و مرگ تدریجــی ...
ایـن نه متنــه نه کپــی!
احوالــمه...ایــن حالِ من خـیلی حرفـه ها
بـچه هــــــا ...
اگر سرابی ديدی وانمود کن سيرابی نگذار به دروغش افتخار کند.....
پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند
لايك نكنيد ولي قدر باباهاي زحمت كشتونو بدونيد
اگر به من بگويی هشتاد بار دور دنيا بچرخ ميگويم :
هشتاد بار دور مادرم ميچرخم
چون مادرم دنيای من است
براي سلامتي همه ي ماماناي مهربان يك صلوات وبعد يك لايك
همیشه یکی هست که در اوج نا امیدی،بتوان بر او تکیه کرد...
بتوان از او امیدواری گرفت...
بتوان او را مهم خطاب کرد و او را همیشگی دانست...
:)
خواستم دل بکنم...
نمی گویم نشد... اتفاقا شد!
من کنده شدم!!!
این روزها اما...
بدون دل پرسه میزند بدنم...!
همـیـشــه در انـتــظار معـجــزه بـاشـیــد،
زیــرا خــود نیــز یکــی از معجــزات هستـیــد.
"آنـتـونـی رابـیـنـز"
بانوی مهربان ایران من!بعید می دانم مقابل نگاه مردم دیار و شهر و میان کوچه و بازار و محله هایش کسی با پوشیدن «ساپورت» در روز رستاخیز نیز «support» شود!انتخاب با تو است
آن روزها...
دستان کوچکم میان آن همه سیاهی به سیاهی چادرت گره میخورد
و گم نمیشدم...
این روزها...
بین این همه رنگ دیگر گم نمیشوی...زود پیدایت میکنم اما...
اینجا انگار همه، چیـزی گم کرده اند...
ما، بیخود ز خودیم و از خداییم...........................
قسمت اول:
و اما...
آمدنت بی خبر
ماندن غیر منتظره
عاشقانه هایت ماندگار
ماندگاری أت همیشگی
قسمت دوم:
و اما...
أمان از رفتنت.
بازهم بی خبر
غیر منتظره
ماندگار
همیشگی
.
.
تفاوت چندانی ندارد. جز یک تغییر!!
دیگر دلی برایم نماند.
تو رفتی...
حال من مانده أم با حرف های هر شبم!!
کلمات به نوک انگشتان میرسند..
ولی افسوس!
افسوس که دیگر مخاطبی وجود ندارد.
مرا بیشتر از رفتنت داغ این کلمات عذابم میدهند!
تو را شاید ولی حال امشبم را فراموش نخواهم کرد..
و تو...
هر کجا هستی باش..
آرزویم این است:
نتراود اشک در چشم تو هرگز،
مگر از شوق زیاد در کنار عشقت..